جمعه، دی ۲۰، ۱۳۹۲

پاییز و زمستان امسال

پاییز امسال به یاد ماندنی ترین پاییزی ست که تا به حال داشته ام. ششم مهر ماه بود که تصمیم به سفر مشهد گرفتیم، در کل سفر خوبی بود ، پدر و مادرم به مشهد رفته بودند و ما بدون اینکه آنها با خبر باشند خودمان را به آنها رساندیم و شیرینی سفر مشهد برای همه ما دو چندان شد. سفر مشهد که تمام شد و کمی که گذشت متوجه شدم درست در ماه دوم بارداری هستم. هیجان زده بودم و خوشحال. پاییزهم با شب یلدایش تمام شد . یاد شب یلدای دو سال پیش افتادم که کارت های جشن سال نو و صورت ملوس یک نوزاد را به مناسبت سال نو و بارداری ام هدیه گرفتم ولی دیری نپاید که تمام رویاهامان نقش برآب شد قرار بود سبتامبر به دنیا بیاید ولی اوایل مارچ همه چیز تمام شده بود.

حالا زمستان ست 20دی و زمستانمان آبستن مهاجرتی قریب الوقوع! عن قریب ست که تهران را ترک کنم به کجا خودم هم نمی دانم فقط می دانم که باید اسباب جمع کنم و منتظر جواب بله و نه روسا باشم. به هر حال هر چه پیش آید خوش آید. امیدوارم تقدیر درست رقم بخورد حاشیه های زندگی مان هم در تقدیرمان به درستی لحاظ شود. کلیتِ تنها طعم خاصی ندارد باید حاشیه ها هم درست از آب دربیاید تا مفهوم زندگی جذاب تر شود. گویی من منتظر یک معجزه در حد و اندازه  تحول آفرینش باشم، چنین جذاب به ادامه مسیر زندگی می نگرم. معتقدم زندگی هم مثل آب ست که اگر یک جا بماند راکد و بدبو می شود. مهاجرت چه از یک کشور به کشور دیگر باشد چه از شهری به شهر دیگر، آب و تاب و کنکاش های خودش را می طلبد، و هیجان انگیز ترو جذاب تر ست. این را اولین بار زمانی تجربه کردم که وارد کشور دیگر شده بودم و همه چیز برایم جدید و جذاب جلوه میکرد و نهایتا کوله باری از تجربه بود . گویی من در آنجا طور دیگری رشد کردم . باید بگویم از رشدی که داشتم راضی بودم قوه مدیریت و قناعت و آزاد اندیشی ام تقویت شد. حالا هم امیدوارم مسیر، مسیر خوب و آخر عاقبت به خیری باشد.