شنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۹۲

ایده ال گرایی یک ایده الیست

ایده آل گرایی گاهی معضل ست گاهی معجره.  
معضل ست از آن نظر که بعضی افراد ایده آل گرا برای رسیدن به اهدافشان دیگر متوجه مجرایی که از آن عبور میکنند تا به هدفشان برسند نیستند. متوجه نیستند که مابه ازای آنچه به دست می آورند چه چیزهایی را تخریب یا نابود میکنند. تنها چیزی که برایشان خوب و روشن جلوه میکند هدف ست. این بی ملاحظگی تا رسیدن به هدف نامفهوم ست، ولی وقتی شخص به هدف رسید و لختی گذشت بعد با خود فکر میکند این راهی که آمده چه هزینه هایی برایش داشته. اصلا آیا ارزش رسیدن، این همه صدمه زدن به خود و دیگران و تخریب خیلی چیزهای دیگر را داشته یا نه؟ مثالش یک مثال کلیشه ای پیش پا افتاده ست. مثل مادر و پدری که با اهرم زور و فشار از بچه معدل بیست یا قبولی در فلان رشته را می خواهند. بعد که بچه با مشکلات روحی و غیره مواجه شد تازه متوجه می شوند در تمام این مدت مشغول فرزندآزاری بوده اند.
ایده ال گرایی معجزه ست از آن جهت که می تواند هدف تعیین کند، و خلاقیت فرد را برای رسیدن به اهداف ایده آلش تحریک کند. کلیشه ای ترین مثالش می تواند قدرت پرواز کردن برای انسان ها باشد که اولین بار برادران ارویل و رایت این هدف ایده ال را عملی کردند و بعد سایرین این ایده را پرورش دادند.
ایده ال گرایی یک ایده الیست تنها زمانی مفید به فایده خواهد بود که بتواند بین معضل شدن یا معجزه بودن آن آرمان ، حد اعتدال را پیدا کند. اول اینکه فرد ببیند این ایده الی که انتخاب کرده چه فرصت هایی را در آینده برایش ایجاد می کند؟ آیا پیموندن این راه برای رسیدن به ایده ال مورد نظر با ضرر و زیانی برای خود فرد و یا اطرافیانش همراه ست یا نه؟ به هرحال باید بسنجد و ببیند هزینه ها بیشتر ست یا فرصت ها و در این برآرود نه تنها خودش بلکه اطرافیانش را  هم در نظر بگیرد.
دوست ایده ال گرایی داریم که برای گرفتن دکترا به هر دری زد تا آخر تصمیم گرفت  بعد از ازدواج به همراهی همسرش مشغول تحصیل در دوره دکتری شود. بورس گرفت و رفت ولی در خلال اوقات تحصیل به مشکلات مالی خیلی زیادی بر خورد. هزینه های آّب و برق و اجاره خانه اش قابل پرداخت نبود و همیشه درمانده و به صرافت افتاده می نمود. آن دردی که خودش به جان خریده بود به کنار ولی دختری که با خود آورده بود از خانواده متمولی بود و رنج نداری نکشیده. از این جهت گویا سختی و تحمل اوضاع بر او بیشتر فشار می آورد. همیشه با خودم فکر می کردم که آیا گرفتن دکترا اینقدر می ارزد که با نداشتن خواب و خوراک کافی و پس برنیامدن از سر هزینه های جاری زندگی اینطور به صرافت بیفتد؟ حالا هنوز که هنوز ست نیمه وقت کار میکند نیمه وقت درس می خواند ، سن هر دویشان هم بالا رفته ست ولی به خاطر مشکلات مالی اجازه بچه دار شدن هم به خود نمی دهند. دکترا گرفتن و شغل خوب داشتن ایده ال های خوبی ست ولی به شرط آنکه بتواند از پس مشکلات راه و مصایب مربوط به آن بر آید و مهمتر از همه شریک زندگی اش را زیر فشار نگذارد. 
یادمان باشد ایده ال ها همیشه با سعی و تلاش بدست می آیند ولی این تلاش نباید با زیر فشار گذاشتن و آسیب زدن به اطرافیان صورت بگیرد وگرنه آنچه که از دست میدهیم پررنگ تر از آن چیزی ست که بدست می آوریم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر