یلدا چیز خاصی نیست. یک دور همنشینی ساده و بی آلایش. یک شب که از جمله اعمال واجبش خواندن حافظ و خوردن هندوانه ست. یلدا 2011 را بیشتر از همه یلدا های عمرم دوست داشتم. باردار شده بودم و یک کارت تولد حضرت مسیح و یک کارت نوزاد هدیه گرفته بودم. مینی پیتزا درست کرده بودم و فایر ورک قشنگی لب دریاچه برپا بود. یک جورایی همه چیز موافق احوالات من بود. شب خوبی کنار هم داشتیم . الان سومین شب یلدا بعد از اون شب دوست داشتنی را گذراندم ولی هیچ کدام با طعم و مزه آن شب نبوده اند. واقعا منتظر بودم در سال جدید میلادی خبرهای خوبی برسد . سال 2012خوبی هم بود واقعا یادش بخیر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر