سه‌شنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۹۲

یک اتفاق کوچک

داشتم یک مساله ریاضی حل می کردم. دیدم به جواب نمی رسم به راه حل که نگاه کردم دیدم فرمول جدیدی لااقل از دید من ،برای مساحت مربع معرفی کرده ست. فرمول این بود : مربع قطر تقسیم بر دو. تعجب کردم . اصلا یادم نمی آمد چنین چیزی برای مساحت مربع تا به حال به چشمم خورده باشد.  گفتم تا به حال شنیده بودی مساحت مربع می شود مربع قطر تقسیم بر دو.  گفت : نه، ولی تو اثباتش کن! یک لحظه یکه خوردم. حرفش چندبار توی ذهنم پژواک وار منعکس شد. راست می گفت باید بدون تعلل اثباتش می کردم. ظرف کمتر از یک دقیقه اثباتش کردم. از طریق قضیه فیثاغورث به راحتی میشد به این رابطه رسید.
بعد دیدم این دقیقا موضوعی ست که من دائما در زندگی تجربه اش میکنم. چیزی را می شنوم یا می بینم، و اثبات نشده میپذیرم . به نظرم خیلی احمقانه ست که آدم قدرت استدلالش را آک و دست نخورده جایی در بالا دستی ذهنش نگه دارد و اصلا به روی خودش نیاورد این حرف ، این قضیه، این پدیده از کجا آمده و چه چیزی سبب رویش اش شده و دلیلش چیست.
شاید بشود گفت اولین مشکلی که عدم استفاده از قدرت استدلال می زاید "ساده لوحی و زود باوری " باشد. آدم ساده لوح زود گول می خورد چون واقعا نمی داند یا کنکاش نمی کند که بداند پشت پرده چه  میگذرد، آنوقت می شود که در روابط اجتماعی اش شکست می خورد یا لااقل فکر میکند دیگران  سرش کلاه می گذارند، اما باید بداند خودش مقصر ست که زودباوری میکند و ساده لوحانه چیزهایی را می پذیرد که نباید. شاید این اتفاق کوچک نهیبی باشد برای من که از این به بعد قدرت استدلالم را تعطیل نکنم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر